به گزارش خبرنگار مهر، داستان بلند «برای یکشب عشق» نوشته امیل زولا بهتازگی با ترجمه محمود گودرزی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب شانزدهمینعنوان از مجموعه «شاهکارهای ۵ میلیمتری» است که اینناشر منتشر میکند.
موسسه انتشارات افق در فعالیتی که در سال ۹۳ آن را آغاز کرد، دست به چاپ ۲ عنوان اولیه مجموعه کتابهای ۵ میلی متری کرد که عنوانشان به ترتیب «مردی که به شیکاگو رفت» از ریچارد وایت و «سامسای عاشق» نوشته هاروکی موراکامی بودند.
کتابهای ۵ میلی متری، مجموعهای از آثار مدرن و بر جسته ادبیات معاصر جهاناند؛ کتابهایی کوچک برای آنکه در یک نشست خوانده شوند. این کتابها به علاقهمندان کمک میکنند که در کمترین زمان و با هزینهای اندک بهترین آثار ادبی جهان را بخوانند. این مجموعه شامل داستانهایی نیمه بلند و بلند از نویسندگان بزرگ و معاصر جهان است که همسو با سلیقه خوانندگان جدی ادبیات هستند.
«اعترافات»، «اقیانوس»، «قتل حسابشده»، «برفهای کلیمانجارو»، «سربازها و عاشقها»، «سامسای عاشق»، «چنگ و دندان»، «آموندسن»، «جانی پنیک و انجیل رویاها»، «مزرعه سنگی»، «نانتاس»، «مزرعه سنگی» و «یکشنبههای پاریسی» کتابهای اول تا سیزدهم اینمجموعه بودند که از سال ۹۳ تا اسفند ۹۷ چاپ شدند. دو کتاب «جانشین» نوشته استیون کینگ و «درس خوشنویسی» اثر میخاییل شیشکین هم بهعنوان کتابهای چهاردهم و پانزدهم اینمجموعه خردادماه سال ۹۸ چاپ شدند.
داستان «برای یکشب عشق» درباره مرد جوانی بهنام ژولین میشون است که در خردسالی پدر و مادرش را از دست داده و در منزل مردی باغبان در شهر کوچک «پ» زندگی میکند. شخصیت مهم دیگر اینداستان دختر جوانی بهنام تزر دو مارسن است که در صومعه زندگی میکند و در ابتدای داستان، صومعه را ترک میکند. ماجرا از عشقی که ژولین به ترز پیدا میکند شروع میشود و...
اینداستان بهقلم امیل زولا (۱۹۰۲_۱۸۴۰) پدر مکتب ناتورالیسم، در ۵ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
... با اینحال، ژولین هربار در خیابان کولومبل را با آن لبولوچه جمع و خنده ملیح میدید همانقدر رنج میکشید. روزی که متوجه شد چهره آن کوتوله زشت نیست و کولومبل سری گرد و گربهسان اما لطیف، قشنگ و شیطانی دارد با چشمانی سبز و اندکی ریش مجعد بر چانه نرمش، نفرتش بیشتر شد. اه! اگر بار دیگر کنج دیوارهای حصاری شهر گیرش میانداخت، انتقام سعادت دیدار ترز را در منزلش از او میگرفت!
یک سال گذشت. ژولین بسیار بدبخت بود. او فقط برای ترز زندگی میکرد. قلبش در آن عمارتِ یخزده بود، عمارتی که مقابلش از بیدستوپایی و از عشق میمرد. همینکه یک دقیقه فرصت پیدا میکرد، میآمد و وقتش را آنجا میگذراند، با چشمهای خیره به سینه دیوار خاکستری که کوچکترین لکههای خزهاش را میشناخت. او ماههای طولانی هرچه چشم باز کرده و گوش فرا داده بود از زندگی درونی آن خانه عبوس که وجودش را در خود حبس میکرد همچنان بیاطلاع بود. صداهایی مبهم و روشناییهایی سردرگم حواسش را پرت میکرد. جشن میگرفتند یا عزا؟ نمیدانست، زندگی آنسوی دیوار بود. او هر خیالی که دوست داشت، مطابق با غمها و شادیهایش در ذهن خود میپروراند: ...
اینکتاب با ۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۳ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما